استفاده از مجسمههای مفاخر از گذشته تا به امروز امری بسیار رایج در ایران بودهاست. مجسمهها، یادبوی برای زنده نگه داشتن نام کسانی هستند که اعتبار و ارزش زیادی برای تاریخ و فرهنگ ما دارند.
میدان فردوسی یکی از میادین مهم شهر است. یکی از دلایل شهرت این میدان مجسمهای است از فردوسی که در میان آن نصب شده. تا به امروز که حدودا ۹۰ سال از عمر میدان فردوسی میگذرد، سه مجسمه در میان آن نصب شدهاست. خوشبختانه هر سه مجسمه تا امروز به عنوان میراث تاریخی حفظ و نگهداری میشوند. در این پست به معرفی مجسمههای میدان فردوسی میپردازیم؛ در ادامه با تهرانیکا همرا باشید.
اطلاعات اشتباه درباره مجسمههای میدان فردوسی
درباره مجسمههای میدان فردوسی و تاریخ ساخت و نصب آنها در میدان، اطلاعات اشتباهی رایج است؛ اولین اشتباه در مورد نصب مجسمه فردوسیِ باغ نگارستان در میدان فردوسی در سال ۱۳۱۳ است؛ این مجسمه از ابتدا در باغ نگارستان (دانشسرا) نصب بودهاست و میدان فردوسی تا سال ۱۳۲۴ مجسمه نداشته.
دومین اشتباه از ساخت مجسمهای که استاد صدیقی در سال ۱۳۳۷ برای نصب در میدان فردوسی شهر رم ایتالیا ساخت و پهلوی دوم در سفر به ایتالیا رونمایی کرد، ناشی میشود. اشتباه رایج، تصور ساخت مجسمه سوم استاد صدیقی در سال ۱۳۳۷، سال ساخت همان مجسمه میدان فردوسی رم است.
اولین مجسمه فردوسی میدان فردوسی، یادبودی از طرف پارسیان هند
اولین مجسمه فردوسی در میدان فردوسی را مجسمهساز شهیر هندی، «راس بهادر ماترا» ساخته است. این مجسمه ۲ متر طول و بیش از ۵ تن وزن دارد. این مجسمه در سال ۱۳۱۹ ساخته شد ولی به دلایل مختلفی از جمله وقوع جنگ جهانی دوم این مجسمه با تاخیر به ایران رسید. سرانجام بعد از مشکلات فراوان این مجسمه در سال ۱۳۲۴ همزمان با جشن مهرگان در میدان فردوسی تهران نصب شد. مجسمه اول در سال ۱۳۳۸ از میدان پایین آورده شد؛ این مجسمه اکنون در برابر دانشکده ادبیات دانشگاه تهران نصب شده است.
دومین مجسمه فردوسی در میدان فردوسی، مسافر خراسان
دومین مجسمه فردوسی در میدان فردوسی سال ۱۳۳۸ نصب شد. سازنده مجسمه استاد میرحسن ارژنگنژاد است. این مجسمه ۱۲ سال در میدان فردوسی تهران نصب بود و همزمان با آماده شدن مجسمه ابوالحسن صدیقی به مشهد منتقل شده و در میدان فردوسی مشهد تا به امروز نصب است.
سومین مجسمه فردوسی در میدان فردوسی، یادمان باشکوه فردوسی
ساخت سومین مجسمه فردوسی در میدان فردوسی، توسط پدر مجسمهسازی نوین ایران، استاد «ابوالحسین صدیقی» انجام شد. ساخت این مجسمه در اواخر دهه ۴۰ و از سوی انجمن آثار ملی به استاد ابوالحسنخان صدیقی پیشنهاد شد. استاد صدیقی در آن زمان در کشور ایتالیا به سر میبرد. ساخت این مجسمه در سال ۱۳۴۸ به پایان رسید و سال ۱۳۴۹ به تهران رسید و فریدون صدیقی پسر استاد صدیقی بعد از یک سال در انبار بودن، مجسمه را در میدان نصب کرد؛ این مجسمه ساعت ۷ صبح دوشنبه ۵ مهر ۱۳۵۰ در مراسمی رسمی رونمایی شد.
مجسمه ۳ متری فردوسی در حالی که شاهنامه را در دست گرفته از سنگ مرمر کارارا ساخته شدهاست. این مجسمه بینظیر به عنوان میراث شهر تهران، دارای شکوه و جلال بسیاری است. پایه مجسمه تخته سنگی است که حدودا ۵۹ تن وزن دارد. جالب است بدانید که این تخته سنگ عظیم از کوه الوند همدان جدا و به تهران آورده شد. در پایین مجسمه فردوسی، مجسمه کوچک دیگری قرار دارد که بر روی تخته سنگی نشسته است؛ به گفته فریدون صدیقی، این مجسمه کودکی زال را در کوه قاف نشان میدهد. سالهاست که مجسمه فردوسی شاهد تماشای فراز و فرودهای پایتختنشینان است.
ابوالحسن صدیقی، میکل آنژ شرق
ابوالحسن صدیقی را پدر مجسمهسازی نوین در ایران میدانند. همچنین او از توانمندترین نقاشان ایرانی بود که در سال ۱۲۷۴ خورشیدی در محله عودلاجان تهران متولد شد. «گوستینوس آمبروزی» مجسمهساز شهیر ایتالیایی، او را «میکلآنژ» شرق لقب دادهاست. صدیقی علاوه بر مجسمهسازی دستی توانا در هنر نقاشی داشت. او در سنین جوانی به مدرسه صنایع مستظرفه رفت و مدتی شاگرد کمالالملک شد. «علیاکبر صنعتی» یکی از شاگردان برجسته او گفته است: «در کار هنرآفرینی آنچنان خوش میدرخشد که به روایت مرحوم اسماعیلخان آشتیانی، آقا کمالالملک اغلب از سر طنز و تشویق شاگرد، او را آمیرزا ابوالحسنخان رقیب صدا میکرد!»
تندیس فردوسی که در میدان فردوسی قرار دارد از برجستهترین آثار این هنرمند بزرگ به شمار میآید. به غیر از این مجسمه باشکوه، استاد ابوالحسن صدیقی بسیاری دیگر از مجسمههای مشاهیر ایران را ساخته است؛ مجسمه نادرشاه افشار در مشهد، مجسمه خیام در پارک لاله تهران، بوعلیسینا در میدان بوعلی همدان، مجسمه خیام در نیشابور، سعدی در شیراز، یعقوب لیث در زابل، امامقلیخان در اردبیل، و تندیس میرزا تقیخان امیرکبیر در پارک ملت از جمله آثار او هستند.
مرمت مجسمه سوم فردوسی
مجسمه حکیم ابوالقاسم فردوسی از باارزشترین آثار هنری شهر تهران است. به دلیل اهمیت و ارزش معنوی که مجسمه فردوسی برای شهر تهران و ایران دارد، همواره مورد توجه اهالی سیاست و فرهنگ بوده است. از عمر این مجسمه ۶۴ سال میگذرد. در طول سالهای گذشته آسیبهای زیادی به آن وارد شده است. به همین سبب شهرداری تهران ۲ مرتبه در سال ۸۴ و ۸۸ مجسمه فردوسی را مرمت و بازسازی کردهاست. مرمت مجسمهها رعایت اصول خاصی را میطلبند. یکی از اصول مرمت این است که حتما باید به حفظ اصل اثر دقت ویژهای شود. مرمتکاران نباید درظاهر مجسمه دستکاری انجام دهند و باید به اصل اثر پایبند باشند. این اصل در مرمت مجسمه سوم فردوسی بهخوبی رعایت شده است.
بدل مجسمه فردوسی
مجسمه فردوسی در میدان فردوسی یکی از آثار ارزشمند تاریخی شهر تهران است. با توجه به اهمیت که این مجسمه برای شهر تهران دارد، بسیاری از فعالان حوزه هنر خواستار حفظ این مجسمه در موزه هستند. در سال ۹۰ خبری مبنی بر ساخت بدل مجسمه فردوسی توسط سازمان زیباسازی تهران منتشر شد. «عبدالله حسام» کار ساخت بدل مجسمه فردوسی را برعهده دارد. جنس مجسمه بدلی از فایبرگلاس است. سالهای زیادی از منتشر شدن خبر ساخت بدل مجسمه فردوسی میگذرد اما هنوز کار انتقال مجسمه اصلی به موزه و جایگزینی آن با بدل صورت نگرفته است.
کودک همراه فردوسی
اگر به مجسمه فردوسی دقت کرده باشید متوجه خواهید شد که در طراحی مجسمه یک کودک همراه فردوسی است. شاید برای شما این سوال پیش آمده که کودک همراه فردوسی کیست و چرا در کنار فردوسی قرار دارد؟ تا به امروز روایتهای مختلفی برای معرفی این کودک گفته شده. اما به طور کلی هویت این کودک چندان بر ما مشخص نیست. به همین منظور به بررسی سه روایت مهم درباره هویت کودکی که در کنار فردوسی نشسته میپردازیم.
گفتههای فریدون صدیقی در خصوص کودک همراه فردوسی
فریدون صدیقی درباره مجسمه ساخته شده توسط پدرش مطالبی را ذکر کرده است. او معتقد است کودکی که در کنار فردوسی نشسته، زال است. زال روی کوه قاف بزرگ شد؛ بر همین اساس گفته میشود که پایه مجسمه نیز بهصورت یک تخته سنگ طبیعی ساخته شدهاست که این امر حکایت داستان زندگی زال را روایت میکند. شاید در ابتدا با شنیدن این گفتهها شما نیز به این نتیجه برسید که این کودک زال است. البته نمیتوان بهطور قطعی نظر فرزند استاد صدیقی را تایید یا رد کرد.
نظر میر جلالالدین کزازی درباره هویت کودک همراه فردوسی
دکتر میرجلالالدین کزازی نظر دیگری درباره این کودک دارد. او معتقد است که این کودک نمیتواند زال باشد. به اعتقاد کزازی بعید است که استاد صدیقی از میان چهرههای پرشمار و مشهور شاهنامه، زال را برگزیده باشد. شاید خواست صدیقی آن بوده که به صورت و شیوهای نمادین و بر پایه ساختار شاهنامه، زبان پارسی را در آن کودک نشان دهد. او در ادامه میگوید: «فردوسی این کودک را آنچنان پرورده و بالانده که بُرنایی گردیده است جاودانه، برومند و شاداب! و به سخن دیگر فردوسی کاری را که پیشینیان او تا آن زمان انجام داده بودند به پایان برده است و از همین روی است که شاید آن کودک در دامان فردوسی دیده میشود».
نظر دکتر جعفر یاحقی درباره هویت کودک همراه فردوسی
دکتر «جعفر یاحقی» اعتقاد دارد که این کودک همان زال شاهنامه است. از نظر ظاهری موهای سفید کودک به زال شباهت زیادی دارد. از سویی دیگر زال با کیفیت خاصی متولد میشود؛ او پس از تولد در دامان سیمرغ در کوه قاف بزرگ شدهاست. دکتر یاحقی معتقد است همین موضوع نوعی مفهوم متافیزیکی را به همراه دارد.
خانواده زال را حکیم طوس بزرگ کرد؛ رستم، سهراب و… همه ریشه در زندگی زال دارند و با او پیوند خوردهاند. به نوعی میتوان گفت که زال نماد پهلوانی در شاهنامه است. این کودک در پایین مجسمه فردوسی در واقع این مفهوم را القا میکند که حماسهها و اسطورهها پیش از فردوسی هم در منابع کهن وجود داشتهاند؛ اما این فردوسی است که مانند طفلی دست آنها را گرفت و به اوج رسانده است.
آسیبهای مجسمه فردوسی
مجسمه فردوسی از زمان نصب تا به امروز که ۵۳ سال از آن میگذرد؛ به دلایل گوناگون دچار آسیبهای مختلف شده است؛ ازجمله آسیبهای به مجسمه میدان فردوسی وارد شده میتوان به شکسته شدن انگشت آن اشاره کرد. سالها پیش پوستری به مجسمه آویزان شد که باعث شکسته شدن انگشت آن شد. متاسفانه مجسمه فردوسی بر اثر عواملی مانند گرمایش و سرمایش ترک برداشته است. این عوامل تنها شامل بخش کوچکی از آسیبهای مجسمه فردوسی درگذر زمان هستند.
سخن آخر
در این پست به معرفی مجسمههای میدان فردوسی، سازنده و تاریخچه ساخت و نصب آنها پرداختیم؛ همچنین به اشتباهات رایج درباره ساخت و نصب و وضعیت امروزی این مجسمهها اشاره کردیم. امیدواریم خواندن این پست برای شما مفید بوده باشد. برای آشنایی با دیگر آثار تاریخی شهر تهران، صفحه آثار تاریخی وبسایت تهرانیکا را ببینید.
آلبوم تصاویر
https://tehranica.info/?p=36996
کامنت