موزه جواهرات ملی
جواهرات نفیس موزه جواهرات ملی مجموعه جواهراتی است که در طول چند صد سال جمعآوری شدهاند و نشاندهنده هنر، فرهنگ و تاریخ ایران هستند. این گنجینه در دنیا بیهمتاست و ارزش واقعی آن غیر قابل برآورد است...
ادامه مقالهhttps://tehranica.info/?p=41659
اشرف الملوک فخرالدوله متولد پاییز سال ۱۲۶۲ شمسی، شاهزاده قجری، یکی از دختران مظفرالدینشاه بود که در تبریز به دنیا آمد. او تعلیمات ابتدایی مثل خواندن قرآن، صرف و نحو و حساب و سیاق را در مکتبخانه دارالسلطنه تبریز آموخت. پس از پادشاهی پدرش مظفرالدینشاه، اشرف الملوک فخرالدوله در خرداد ۱۲۷۵ شمسی به همراه او به تهران رفت.
اشرف المولک فخرالدوله در ۱۴ سالگی به عقد محسنخان امینالدوله، پسر صدراعظم وقت ایران در آمد. هر چند که ازدواج آنها با دردسر و حاشیههای فراوانی همراه بود و باعث ایجاد کدورتهای زیادی در خانواده شد اما تا پایان عمر آنها دوام آورد.
پیش از ازدواج فخرالدوله با محسن امینالدوله قرار بود فخرالدوله با پسرخاله نام آشنای خود، دکتر «محمد مصدق» ازدواج کند اما با ورود علیخان امینالدوله صدراعظم محبوب مظفرالدینشاه به این ماجرا که دوام دودمان خود را در گرو وصلت با خانواده شاه میدید این اتفاق نیفتاد تا وزیر سَیّاس، دختر شاه را به عقد پسر خود درآورد. این موضوع باعث شد تا نجمالسلطنه، مادر مصدق و خاله فخرالدوله برای همیشه کینه مادرش سرورالسطنه را به دل بگیرد. اشرف الملوک فخرالدوله پس از ازدواج زیر نظر پدرشوهرش که از قدرتمندترین سیاستمداران ایران بود تبدیل به زنی مدیر و توانمند و سیاستمدار شد.
در سالهای بعد از ازدواج، اشتباهات محسن امینالدوله، شوهر اشرف الملوک فخرالدوله در سیاست باعث شد تا کلیه امور خانوادگی به همسرش واگذار شود. جدیت، تدبیر و کاردانی فخرالدوله در جریان حوادث انقلاب مشروطیت و پس از آن باعث شد تا در نزد سیاستمداران پرنفوذ و رجال کارکشته آن عصر مانند رضاخان سردار سپه، از احترام زیادی برخوردار باشد.
اشرف الملوک فخرالدوله در زمان حیات خود به چنان نفوذ و ثروتی رسید که پس از سلطنت پهلوی اول و برافتادن سلسله قاجاریه، واسطه آشتی میان دودمان پهلوی با دودمان قاجاریه تبدیل شد تا از خونریزی و جنگ میان آنها جلوگیری کند. نفوذ او به حدی رسید که رضاشاه پس از رسیدن به سلطنت گفته بود: « قاجاریه یک مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله و نیم مردش آغامحمدخان بود». دکتر «علی امینی» فرزند اشرف الملوک فخرالدوله که خودش سالها بعد یکی از مشهورترین نخستوزیران ایران شد در خاطرات خود مینویسد:
«در اوايل سلطنت رضاشاه، روزی از دربار خبر دادند كه شاه میخواهد به ديدن مادرم بيايد. مادرم فورا دستور داد وسايل پذيرايی را آماده كنند و مبلها را طوری ترتيب دهند كه رضاشاه پايينتر از مادر مینشست. در ضمن دستور داد لنگه در ورودی باغ را هم ببندند كه رضاشاه نتواند با كالسكه و با اتومبيل خودش وارد باغ شود و ناچار مقداری راه را پياده تا عمارت طی كند. مرا هم كه بچه ده دوازده سالهای بودم، دم در فرستاد كه از شاه استقبال كنم.
رضاشاه همراه من تا داخل عمارت آمد ولی روی مبل ننشست و همانطور كه قدم میزد شروع به صحبت كرد و قدم زنان به داخل باغ برگشت. مادرم هم ناچار به دنبال او روان شد. او در باغ روی كنده درختی نشست. در آنجا بود كه منظور اصلی خود را از آمدن به ديدن مادرم بيان كرد و گفت:
فخرالدوله شنيدهام كه شاهزادههای قاجار هنوز در گوشه و كنار بر ضد من تحريک میكنند آنها خيال میكنند من تاج را از سر احمدشاه برداشتهام. آمدهام به شما بگويم كه اين شاهزادهها را جمع كنيد و به آنها بگوييد دست از اين كارها بردارند و گرنه آنها را معدوم خواهم كرد…
رضاشاه پس از گفتن اين حرف از جای خود بلند شد و ضمن خداحافظی به مادرم گفت: چون برای شما احترام قائلم خواستم اين مطالب را قبلا به شما گفته باشم وگرنه از ميان بردن اين تحريكات برای من كار آسانی است. وقتی رضاشاه رفت، مادرم شاهزادههای قاجار را خبر كرد كه فردای آن روز همه در خانه ما جمع بشوند و به آنها گفت: كاری است که گذشته و رضاشاه بر تخت نشسته و مقاومت در مقابل او بیفايده است بعلاوه اين شخصی كه من میشناسم، ملايمت و گذشت سرش نمیشود و اگر تمكين نكينم دودمان ما را به باد خواهد داد پس بهتر است دست از پا خطا نكنيم و كنار بنشينيم».
اشرف الملوک فخرالدوله که در دوران پهلوی اول نام اشرف امینی را برای خود انتخاب کرده بود؛ پس از سال ۱۳۲۰ و استعفای پهلوی اول به کارهای خیریه روی آورد. او پس از مرگ فرزندش «حسین امینی» به باغ خود در الهیه نقل مکان کرد و سرانجام بعد از عمری پرحادثه در دی ماه ۱۳۳۴ بر اثر سکته قلبی درگذشت و در گورستان ابنباویه به خاک سپرده شد.
اشرف الملوک فخرالدوله بانی اولین موسسه تاکسیرانی در تهران است؛ او همچنین زنی خیر بود که در زمان حیاتش چندین مدرسه، بیمارستان و مسجد بنا کرد و خرج تحصیل و ازدواج بسیاری جوانان بی بضاعت را بر عهده گرفت. همچنین جالب است بدانید که بسیاری از زمینها و باغهای منطقه الهیه تهران برای او و خانواده امینی است.
خانم اشرف الملوک فخرالدوله علاوه بر مسجد فخرالدوله، چندین و چند بیمارستان و مدرسه و مسجد را در اراضی خود تاسیس کرد و از آنجا که فردی خیر بود آنها را وقف عام کرد. آسایشگاه کهریزک را برای معلولان جسمی و حرکتی در املاک خود ساخت و سعی کرد در محدوده میدان فردوسی نخستین موسسه بورس ملی را پایهگذاری کند که موفق به انجام آن نشد. کارخانه قند کهریزک، احداث مدرسه رشدیه، تاسیس اداره پست به شیوه مدرن و نوین از دیگر اقدامات مهم او در طول حیات است. مقاله عمارت فخرالدوله
*عکس اول از موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران
کامنت